این جند روزه خیلی پر فرازو نشیب بود.یه مدت خیلی تنهایی بهم فشار میومد.بعد هم که اون قضیه و معرفی نامه پیش اومد. خیلی ضد حال خوردم.چند روز هم که کامپیوترم خراب بود و در بدر کامپیوتر به دست تو خیابونها بودم.ولی امروز روز خوبی بود دو تا کار تحویل دادم که هزار مرتبه شکر خدا خوب از کار در اومدن.بهد رفتم سازمان مرکزی سر قضیه پول.دیروز لباس خریدم خفن. دیروز دوست قدیمی ازادی ما زنگ زد که با چند نفر دیگه بزنیم بیرون.تو خرید لباس از پاتن جامعه یه دختری بود که خیلی ازش خوشم اومد و کم و بیش بهش فکر کردم ولی دیگه از دستم پرید.فردا جشن منه.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و سوم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 1:15 توسط تایمر
|