فریدون مشیری، سیاوش کسرایی و،نادر نادر پور،هوشنگ ابتهاج،مهدی اخوان ثالث،محمد زهری، واقعا بخوان...

تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب

بدیناسن خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب

تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگاه

چه آتشها که در این کوه برپا می کنم هر شب

تماشایی است پیچ و تاب آتش ها …. خوشا بر من

که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو

که این یخ کرده را از بیکسی ها می کنم هرشب

تمام سایه ها را می کشم بر روزن مهتاب

حضورم را ز چشم شهر حاشا می کنم هر شب

دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش

چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی ؟

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

محمدعلی لهمنی

سلام، ماه جدید بهمن مبارک و پربرکت و پردرآمد و بی دردسر باشد و اون مریض آ خلیلی هیچ تماس و زنگ و پیغام ندهد و عادت کند. بدهی ها را بدهند، الهی آمین