رسایی :
علاوه بر همه اینها نباید از یاد ببریم که حتی رئیس جمهور منتخب با رای پنجاه درصد به علاوه یک نیز، منتخب اقلیت جامعه است و نه منتخب اکثریت جامعه. چرا که به عنوان مثال در خصوص شخص آقای احمدینژاد که ۲۵ میلیون آرا – که بیشترین میزان رأی روسای جمهور بوده است - را به دست آورد، در حقیقت ایشان آرای ۲۵ میلیون از ۷۵ ایرانی را به دست آورد.
بله شاید گفته شود که ۲۵ میلیون رأی از ۴۰ میلیون نفری که واجد صلاحیت بودند ملاک است. در این صورت این سئوال پیش میآید که چه کسی آن ۳۵ میلیون نفر دیگر را از این حق محروم کرده است؟ آیا غیر از این است که آنها نیز با همین «قوانین عادی» از حق رأی دادن محروم شدهاند! اساسا چرا باید احکام و تصمیمات رئیس جمهوری که ۲۵ میلیون به وی رأی دادهاند، برای کسانی که به وی رأی ندادهاند یا اصلا رأی ندادهاند، الزام آور باشد؟ آیا اگر حکم تنفیذ رهبری در قانون اساسی پیش بینی نشده بود، جامعه دچار هرج و مرج نمیشد!
بنابر این آقای احمدینژاد نباید خود را منتخب اکثریت جامعه و نمایندگان مجلس را منتخب اقلیت جامعه بداند، بلکه در حقیقت نمایندگان و رئیس جمهور هر دو نمایندگان اقلیت به حساب میآیند و این در ذات دمکراسی است. توضیح بیشتر اینکه نمایندگان مجلس بر اساس قانون عادیای با ۲۵ درصد مشارکت نماینده مردم میشوند که رئیس جمهور نیز بر اساس همان «قانون عادی» از میان ۷۰ میلیون انسان زنده در حال حیات با ۲۵ میلیون رأی رئیس جمهور میشود.
+ نوشته شده در جمعه یکم دی ۱۳۹۱ ساعت 9:22 توسط تایمر
|